ماجرای پیدا کردن شوهر اینترنتی توسط «دلربا» دختر ننه قمر! (طنز)

تبلیغات در سایت ما

بهترین وب

تبلیغات
پشتيباني آنلاين
پشتيباني آنلاين
آمار
آمار مطالب
  • کل مطالب : 68
  • کل نظرات : 15
  • آمار کاربران
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آمار بازدید
  • بازدید امروز : 51
  • بازدید دیروز : 13
  • ورودی امروز گوگل : 5
  • ورودی گوگل دیروز : 1
  • آي پي امروز : 17
  • آي پي ديروز : 4
  • بازدید هفته : 70
  • بازدید ماه : 163
  • بازدید سال : 995
  • بازدید کلی : 5410
  • اطلاعات شما
  • آی پی : 3.129.13.201
  • مرورگر :
  • سیستم عامل :
  • امروز :
  • نظرسنجي
    شما چه جور مطلبی رادوست دارید؟
    درباره ما
    بهترین وب
    حمیدرضاهستم 20سالمه ازشیراز. ID line:hamidp30
    خبرنامه
    براي اطلاع از آپدیت شدن سایت در خبرنامه سایت عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



    امکانات جانبی

    آمار وب سایت:  

    بازدید امروز : 51
    بازدید دیروز : 13
    بازدید هفته : 70
    بازدید ماه : 163
    بازدید کل : 5410
    تعداد مطالب : 68
    تعداد نظرات : 15
    تعداد آنلاین : 1


    > تکنیک دانش آموزش موفق ست کامل طراحی ناخن کیف پول آلوما والت اصل ساعت GUCCI طرح LOVE آموزش تایپ 10 انگشتی

    ماجرای پیدا کردن شوهر اینترنتی توسط «دلربا» دختر ننه قمر! (طنز)

    یکى بود، یکى نبود، غیر از خدا هیچ کس نبود. روزى روزگارى در ولایت غربت یک پیرزنى بود به نام «ننه قمر» و این ننه قمر از مال دنیا فقط یک دختر داشت که اسمش «دلربا» بود و این دلربا در هفت اقلیم عالم مثل و مانندى نداشت؛ از بس که زشت و بدترکیب و بد ادا و بى‌کمالات بود.
    یک روز که این دلربا توى خانه وردل ننه قمر نشسته بود و داشت به ناخن‌هایش حنا مى‌گذاشت، آهى کشید و رو کرد به مادرش و گفت: «اى ننه، مى‌گویند» بهار عمر باشد تا چهل سال. با این حساب، توپ سال نو را که در کنند، دختر یکى یک دانه‌ات، پایش را مى‌گذارد توى تابستان عمر. بدان و آگاه باش که من دوست دارم تابستان عمرم را در خانه‌ی شوهر سپرى کنم و من شنیده‌ام که یک دستگاهى هست که به آن مى‌گویند «کامپیوتر» و در این کامپیوتر همه جور شوهر وجود دارد. یکى از این دستگاه‌ها برایم مى‌خرى یا این که چى؟»

    ننه قمر «لاحول» گفت و لبش را گاز گرفت و دلسوزانه، بنا کرد به نصیحت که: مردى که توى دستگاه عمل بیاید، شوهر بشو و مرد زندگى نیست. تازه بچه‌دار هم که بشوى لابد یا دارا و سارا مى‌زایى یا از این آدم آهنى‌هاى بدترکیب یا چه مى‌دانم پینوکیو...
    وقتى ننه قمر دهانش کف کرد و قلبش گرفت و خسته شد، دلربا شروع کرد به تعریف از کامپیوتر و اینترنت و چت و این که شوهر کامپیوترى هم مثل شوهر راست راستکى است و آنقدر گفت و گفت تا ننه قمر راضى شد براى عاقبت به خیرى دخترش، سینه‌ریز و النگوهاى طلایش را بفروشد و براى دلربا کامپیوتر مجهز به فکس مودم اکسترنال و کارت اینترنت پرسرعت و هدست و کلى لوازم جانبى دیگر بخرد.
    بارى اى برادر بدندیده و اى خواهر نوردیده، دستگاه را خریدند و آوردند گذاشتند روى کرسى و زدندش به برق و روشنش کردند. دلربا گفت: «اى مادر، در این وقت روز، فقط بچه‌هاى مدرسه‌اى و کارمندهاى زن و بچه‌دار توى ادارات، مى‌روند در چت و تا نیمه شب خبرى از شوهر نیست.» به همین خاطر، از همان کله‌ی ظهر تا نیمه شب، ننه قمر نشست در پشت دستگاه و با جدیت تمام به بازى ورق گنجفه و با دل و اسپایدر پرداخت.

    نیمه شب دلربا دستگاه را تحویل گرفت و وصل شد به اینترنت و یک «آى دى» به نام «دلربا آندرلاین تنها 437» براى خود ثبت کرد و رفت توى یکى از اتاق‌هاى «یارو مسنجر». به محض ورود، زنگ‌ها به افتخارش به صدا درآمدند و تا دلربا به خودش جنبید، متوجه شد که چهل _ پنجاه تا شوهر بالقوه، دورش را گرفته‌اند. دلربا که دید حریف این همه خواستگار مشتاق و دلداده نیست، همه‌ی پیغام‌ها را خواند و سر آخر از نام یکى از آنها خوشش آمد و با ناکام گذاشتن خیل خواستگاران سمج، با همان یکى گرم صحبت شد. در زیر متن مکالمات نوشتارى آن دو به اختصار درج مى شود:

    پژمان آندرلاین توپ اند باحال: سلام. اى دلرباى زیباى شیرین کار، خوبید؟

    دلربا آندرلاین تنها437: سلام. مرسى. یو خوبى؟

    پژمان: مرسى + هفتاد. سین، جیم، جیم پلیز. [سین، جیم، جیم: همان A/S/L به زبان غربتى است؛ یعنى: سن؟ جنسیت؟ جا و مکان زندگى]

    دلربا: هجده، دال، بوغ [یعنى هجده ساله‌ام، دخترم و در بالاى ولایت غربت به زندگانى اشرافى مشغولم. ترجمه و تفسیر از بنده نگارنده] یو چى؟

    پژمان: من بیست و چهار، پ، بوغ. خوشبختم! [یعنى خوشوقتم.]

    دلربا: لول. [یعنى حسابى لول و کیفورم. همان LOL] پس همسایه‌ایم.

    پژمان: بله ولى من براى ادامه‌ی تحصیل دارم ویزا مى‌گیرم که بروم در جابلقا چون که هم در آنجا آزادى مى‌باشد و هم سى دى با کیفیت آینه آنجا هست و من همه کس و کارم (یعنى دخترخاله پسر عمه دایى مامانم) در آنجا زندگى مى‌کنند.

    دلربا: اوکى، درک مى‌کنم به قول مامى: توبى اور نات توبى. راستى نگفتى چه شکلى هستى؟

    پژمان: قد 185، وزن80، موخرمایى روشن و بلند، پوست سفید، چشم آبى.

    دلربا: من قدم 174، وزن 60، رنگ چشمم هم یک چیزى بین آبى و سبز.

    پژمان: واى خداى من... راست مى گویى؟

    دلربا: وا... یعنى خیلى زشتم؟

    پژمان: نه... اتفاقاً بى‌نظیرى. راستش نمى‌دانم چطور شد که همین الان، یک دفعه به من احساس ازدواج دست داد. آه اى دلرباى من، چشمان تو حرمت زمین است و یک قشنگ نازنین است...

    دلربا: اى واى خدا مرا بکشد که با بیان حقیقتى ناخواسته، تیر عشق را بر قلبت نشاندم.
    حالا دو تا حیران من و تو، زار و گریان من و تو...

    پژمان: اى نازنین، بدجورى من خاطرخواه توام آیا حالیت مى‌باشد؟ تکه تکه کردى دل من را، بیا بیا بیا که خیلى مى‌خواهمت.

    دلربا: حالا من چه خاکى به سر بریزم با این عشق پاک و معصوم؟ من مى‌خواهم ایوان رویا را آب پاشى کنم و امشب هرجور شده و با هر بدبختى، عکس تو را نقاشى کنم. اما تو را چه جورى بکشم چرا که وسایل نقاشى‌ام کم و کسر دارد و من مداد مخملى ندارم.

    پژمان: اوه ماى گاد... اصلاً اى دلرباى نازنین من، بیا تا برویم از این ولایت غربت من و تو. تو دست مرا [البته بعد از جارى شدن صیغه عقد. یادآورى از بنده نگارنده] بگیر و من دامن تو را [البته بعد از جلب رضایت زوجه و خانواده او و همچنین طى مراحل قانونى. ایضاً یادآورى اخلاقى از بنده نگارنده] بگیرم. کاش هم اکنون در کنارم بودى تا... اصلاً ولش کن، الان هر چه بگوییم این یارو «بنده نگارنده» مى‌خواهد وسطش پیام اخلاقى بدهد. بیا شماره تلفن مرا بنویس و تماس بگیر تا بدون مزاحم حرف‌هاى‌مان را بزنیم...

    ما از این افسانه نتیجه مى‌گیریم که اگر جوانان را نصیحت کنیم، رازشان را به ما نمى‌گویند!
    قصه‌ی ما به سر رسید، غلاغه به خونه‌اش نرسید!

    منبع: parsine.com


    بخش نظرات این مطلب


    برای دیدن نظرات بیشتر روی شماره صفحات در زیر کلیک کنید

    نام
    آدرس ایمیل
    وب سایت/بلاگ
    :) :( ;) :D
    ;)) :X :? :P
    :* =(( :O };-
    :B /:) =DD :S
    -) :-(( :-| :-))
    نظر خصوصی

     کد را وارد نمایید:

    آپلود عکس دلخواه:







    تبلیغات
    نویسندگان
    ورود کاربران
    نام کاربری
    رمز عبور

    » رمز عبور را فراموش کردم ؟
    عضويت سريع
    نام کاربری
    رمز عبور
    تکرار رمز
    ایمیل
    کد تصویری
    صفحات جانبی
    تبادل لینک هوشمند

      تبادل لینک هوشمند
      برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان بهترین وب و آدرس behtarinweb.loxblog.com لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






    آخرین نظرات کاربران
    حسین زنده بودی - از وبلاگت خوشم اومد

    پاسخ:ممنون.دوست داشتی به این سایت یه سری بزن.افزایش بازدیدرایگانhttp://7-rank.irفقط میخوادواردشی کسب امتیازروبزنی.موفق باشی - 1392/10/1
    جوجو - حالا!!!!!!!!!!
    اشکال نداره هرچی پاک تر زندگی کنی بهتره - 1392/8/29
    جوجو - 100% میخواسته دوس پسرشو خوشحال کنه
    شانس نداریم که ما.گودزیلاهای الآن خر شانسن - 1392/8/29
    جوجو - خب لابد دوس ندارن این کارو بکنن
    اصن وظیفه پسراس - 1392/8/29
    raha - سلام وبت خیلی باحاله منکه مردم از خنده !!!!! - 1392/6/15
    Rozol - - 1392/6/8
    دنیا - وبلاگت عالیه.موفق باشی - 1392/6/8
    Mohade3 - سلام.وب زیبایی داری به ما هم سر بزن. منتظر نظراتت هستیم. - 1392/6/7
    حکیم - سلام دوست عزیز.خسته نباشی.حکیم ازوبسایت/باچشمان بیدارعاشق شو/هستم.ازاینکه به ماسرزدی ممنونم.وبسایت تورودیدیم وانصافأخیلی جالبه.اگه باتبادل لینک موافقی آدرس وعنوان خودت رواعلام کن تالینکت کنم.خوشحال شدم.مرسی - 1392/6/7/behtarinw
    نیوشا - وب خوبی دارین - 1392/6/7
    عنوان آگهی شما

    توضیحات آگهی در حدود 2 خط. ماهینه فقط 10 هزار تومان

    عنوان آگهی شما

    توضیحات آگهی در حدود 2 خط. ماهینه فقط 10 هزار تومان

    به بهترین وب امتیاز دهید